کاش می شد٬که دلِ خسته ی من
زندگی را نو آغاز کند٬
چشم دیگر به جهان باز کند
دل نگنجد به بَرَم٬
سینه تنگ است٬ دریغا قفس است
کاش می شد که رهی باز کندبگشاید پرو پرواز کند
****** ****** ******
ای پرستو ها ٬ای چلچله ها
کاش می شد که به همراه شما
بپرم تالبِ کِشت بپرم سوی بهشت
خالی از حسرت و ناکامی٬بی سرانجامی ها
دور از این
چهره های همه آلوده به رنگ
رنگ پاکی و صفا
وبه باطن دل ها٬ همه سرد
همه خاموش و سیاه
سینه های همه لبریزِ ریا
****** ****** ******
آه٬ای سنگ صبور٬
کا شکی در دل من صبر تو بود
کاش می شد که تحمل کنم این مَردُم را
زندگی چیست مگر؟
زندگی زندانست
ودر آن
زنده بودن بی عشق بی شوق
زنده بودن تهی ازشورِ حیات
خیمه شب بازی بس مسخره ای است
در دِلِ یک زندان
آه٬بازیچه شدن
چه غم جانکاهی است